صبر کن...
چرا برات ننوشته م ک اومدیم تهران؟؟؟ چرا برات ننوشته م ک دندون سومت کامل دراومده و دندون چهارمت دو سه روزیه جوونه زده؟؟؟ اما اینبار داااغ داااااغ مینویسم نازنینم امروز برای اولین بار روی پاهات ایستادی و دو قدم برداشتی خدایا من دارم تموم میشم، مثل یه تیکه چوب ک داره میسوزه و میسوزه تا خاکستر بشه باورم نمیشه ک دیگه هیییییچ وقت نمیتونم حس اولین در آغوش گرفتنت را تجربه کنم. یه جوجه استخونی ک می ترسیدم از زیر دستم بیوفته باورم نمیشه دیگه هییییچ وقت نمیتونم حس اولین باری ک موقع شیر خوردن توی چشمام نگاه کردی و لبخند زدی را تجربه کنم و حس اولین بار ک بلند خندیدی و اولین باری ک غلتیدی و اولین بار ک چهار دست و پا رفتی و اولین ...
نویسنده :
مادر یک سرباز
2:02